ژوئیه 6, 2009 در 3:38 ب.ظ. · دستهبندی شده در ترجمه
کتاب فرهنگ طیفی بهچاپ رسید.
Hardback version of Persian Thesaurus is out
-روژه کایوا/استاد ابوالحسن نجفی:
’خوب ترجمه کردن آثار شکسپیر یا پوشکین به فارسی {به جای فارسی در متن اصلی فرانسه آمده است}، یعنی نوشتن متنی که شکسپیر یا پوشکین اگر به جای امکانات زبان انگلیسی یا روسی امکانات زبان فارسی را در اختیار می داشتند، آن را می نوشتند. پس ترجمۀ خوب نه ترجمۀ لفظ به لفظ است و نه ترجمۀ ادیبانه (اما غیر ممکن)، بلکه عبارت است از ابداع متنی (اعم از واژگان و جمله بندی و سبک) که نویسنده اگر زبان مادریش همان زبان مترجم می بود، آن را می نوشت. چنین ترجمه ای مستلزم دانش و هوش و تخیل بسیار است و البته باید آن را کمال مطلوب ترجمه دانست. من ادعا نمی کنم که چنین ترجمه ای تحقق پذیر باشد، اما می گویم مترجم خوب کسی است که می کوشد تا هرچه بیشتر به آن نزدیک شود.’
-----------------------------------------
- استاد محمد قاضی
«اگر لطفی در ترجمه های مخلص باشد ناشی از انس و الفت مداومی است که با ادبیات شیرین و پرمغز فارسی، به خصوص با شعر فارسی، داشته ام و هنوز هم دارم.
کتاب های ادبی کلاسیک خودمان مانند گلستان سعدی، کلیله و دمنه، مرزبان نامه، تاریخ بیهقی و صدها کتاب دیگر را زیاد مطالعه می کردم، و از طرفی به قدری شعر از شاعران کلاسیک خودمان زیاد می خواندم و از بر می کردم که بدون اغراق یک وقت در سال های 26 و 27 که من 34 یا 35 ساله بودم، بیشتر از 50,000 بیت از اشعار خودمان را از بر داشتم.»
-----------------------------------------
- استاد نجف دریابندری:
«لازم نیست کسی که کاری را شروع می کند حتماً آن کار را از سر تا ته بلد باشد. بنده گفتم، وقتی کتاب تاریخ فلسفه ی غرب را شروع کردم چیزی از فلسفه نمی دانستم.
ولی می دانستم که فلسفه بلد نیستم.
ناچار نشستم و مقداری یاد گرفتم. این خیلی تفاوت می کند. مشکل وقتی پیش می آید که می بینیم که کسی کتابی را دستش می گیرد و ترجمه می کند... به خیال این که می داند چه کار دارد می کند و دیگر احتیاجی نمی بیند که از کسی چیزی بپرسد، یا مطلبی را تحقیق کند.»
-----------------------------------------
- سیاوش جمادی:
«ترجمه پاسدار زبان نیست؛ خائن به زبان است. ترجمه مکر زبان را می شکند. ترجمه پل نیست؛ چاووش مغاک است.»
«Traditore Traduttore: ترجمه یعنی خیانت؛ این خیانت رذیلت نیست؛ خیانت در این جا دقیقاً یعنی افشای مکر زبان.»
-----------------------------------------
- بهاءالدین خرمشاهی:
«من معتقدم که اگر مترجمی کمتر از 50 کتاب خوانده باشد و دست به صناعت پرمسئولیت ترجمه ببرد یک کمی در حق خودش و هر دو زبان جفا کرده. 50 کتاب را به زبان انگلیسی باید بخوانید و اولین کتاب تان را ترجمه کنید... اما من 50 کتاب را اصلاً کوتاه نمی آیم. اگر بگویید 49 بنده اصلاً راضی نیستم و بعد هم در جنب آن معتقدم که ما باید به فرهنگ اصلی رجوع کنیم، فرهنگ یک زبانی. تا آن جا که مقدورتان است به فرهنگ دوزبانه رجوع نکنید.»
-----------------------------------------
- کامران فانی:
«به نظر من هیچ کلاس و هیچ استادی این قدر به شما کمک نمی کند که خود شما یک متن را بگیرید و آن را مقابله کنید.»
«هیچ مترجمی صددرصد وفادار به متن نیست، فقط بدترین مترجم ها هستند که عین متن را درمی آورند.»
-----------------------------------------
- صالح حسینی:
«ترجمه مثل نوشتن و خلق کردن است و در لحظات خاص اتفاق می افتد؛ مگر این که ماشینی ترجمه کنیم که در این صورت دیگر دغدغه ی ما اصلاً زبان فارسی نیست.»
«ترجمه یک کار عملی است. در خلال ترجمه، مترجم به تدریج سبک، زبان، و شیوه را پیدا می کند.»
-----------------------------------------
- رضا رضایی:
«مترجم باید بیشتر به مطالعه ی نقد بپردازد. غیر از... [آثار کلاسیک]، مترجم لازم است رمان و شعر هم بخواند. یک سلسله مطالعات اختصاصی هم برای هر مترجمی لازم است که منجر به شناخت آن نویسنده ای می شود که مترجم قصد ترجمه ی آثارش را دارد.»
«من به ازای روزی 10 ساعت کار مداوم روزی 3 صفحه بیشتر ترجمه نمی کنم. برای این که باید دائماً در کنار ترجمه، مطالعه، و از بسیاری کارها هم اجتناب کرد.»
-----------------------------------------
- خشایار دیهیمی:
«هيچ كس در دنيا نيست كه با هر ميزان از بلدى زبان، بتواند هر كارى را ترجمه كند. اگر مى گويند من مترجم خوبى هستم يك دليل دارد: هيچ وقت وزنۀ فوق طاقتم را نمى زنم. يعنى، مى دانم از عهدۀ چه كارى برمى آيم و از عهدۀ چه كارى برنمى آيم. اگر به من ميليون ميليون پول بدهند، باز هم فاكنر و يا دريدا ترجمه نمى كنم. چون كارم نيست، من توانش را ندارم. مى فهمم كه نمى فهمم و كارى را مى كنم كه مى دانم كه مى توانم. پس طبيعتاً حاصل كار نمى تواند خيلى بد باشد، كه به اصطلاح آن خشت بود كه پرتوان زد.»
-----------------------------------------
- کریم امامی:
«من مدتی است برای فارسی تر کردن ترجمه، بعضی از این اسم های قابل شمارش انگلیسی را که یا به حالت مفرد با a, an یا به حالت جمع به کار برده می شوند به صورت مطلق به کار می برم. و فکرش را بکنید چند سال طول کشیده است تا به چنین نتیجه ای برسم!
That now accompanied, now traversed a brand-new highway
که شاهراه نوساز را گاه همراهی و گاه قطع می کرد.»
-----------------------------------------
- پیروز سیار:
«برای ترجمه عهد جدید حدود 20 سال مطالعه کردم و اجرای آن حدود چهار سال زمان برد.»
-----------------------------------------