بایگانیِ جون, 2010
Girl in Translation
I found the title of this book so interesting! But haven’t read the content yet! Maybe you would like to read it or share it with your friends:۰
عادت نوشتن من
همیشه برایم سئوال بود که فلانی چطور حوصله می کند و می
نشیند 10-20 صفحه می نویسد. همزمان با این سئوال حس می کردم دست راستم و انگشتانش
دارد غش می رود! نوشتن برایم سخت بود؛ همیشه هم دوست می داشتم که بتوانم باحوصله
بنویسم. ولی نوعی آرزوی بعید بود. مثلاً کتاب زندگینامۀ خودنوشت استاد خرمشاهی به
نام فرار از فلسفه را که می خواندم بارها از خودم می پرسیدم ایشان چه حوصله
ای داشته که نشسته این همه نوشته و خسته هم نشده! یا وقتی کتاب دمی با قاضی
را می خواندم و در انتهای فصل کپی دستنوشت مرحوم استاد قاضی را می دیدم که
باحوصله و خطی خوش پاسخ پرسش های آقای قانعی فرد را داده؛ پرسش هایی که برای استاد
قاضی تکراری بوده و پاسخ به آن ها هم بارها و بارها از زبان و قلم استاد جاری شده
بوده؛ از خودم می پرسیدم وای این مرد چه حوصله ای دارد! چه حوصله ای داشته که همهی
کتاب هایش (نزدیک هفتاد ترجمه و چند تألیف) را با خودنویس روی کاغذ نوشته!
همایش نقد ترجمه
همایش نقد ترجمه
17 و 18 خرداد 1389
سالن شهید عضدی
* * *
برای اطلاع از برنامه ی زمانی این دو روز و نیز دریافت فرم حضور در همایش روی پیوند زیر کلیک کنید.
American Modernism’s Expatriate Scene: The Labour of Translation
This study takes as its point of departure an essential premise: that the widespread phenomenon of expatriation in American modernism is less a flight from the homeland than a dialectical return to it, but one which renders uncanny all tropes of familiarity and immediacy which ‹fatherlands› and ‹mother tongues› are traditionally seen as providing. In this framework, similarly totalizing notions of cultural authenticity are seen to govern both exoticist mystification and ‹nativist› obsessions with the purity of the ‹mother tongue.› At the same time…۰